مُهر شیطان پرستی

بسمه تعالی

مُهر شیطان پرستی

 انس بن مالک نقل می کند: در زمان حضرت رسول (ع) مردی بود که از عبادت و کوشش او در نماز تعجب می کردیم. نام و کیفیت عبادتش را به عرض مبارک آن حضرت رساندیم حضرت رسول (ع) او را نشناخت هیکل و قیا فه اش را شرح دادیم باز نشناخت. در همین اثناء آن شخص از راه رسید ما عرض کردیم: یا رسول الله (ع) آن شخصی که گفتیم همین شخص است. حضرت فرمودند: شما از کسی می گویید که در پیشانی اش مهر شیطان است!آن شخص وقتی که به ما رسید سلام نکرد! حضرت رسول (ع) به او فرمودند: تو را به خدا راست بگو وقتی به این جمع رسیدی با خود نگفتی که در بین اینها یک نفر از ما بهتر نیست؟ آن شخص جواب داد: بلی صحیح است آن گاه برای ادای نماز حرکت کرد.حضرت رسول رو به اصحاب کرد و فرمودند: چه کسی می تواند این مرد را بکشد؟ ابوبکر قدم پیش نهاد و گفت : من می روم و او را می کشم. پیامبر فرمود: برو او را بکش او هم به راه افتاد وقتی که درون مسجد رفت آن مرد در حال نماز بود. با خود گفت: (سبحان الله) چگونه مردی را که در حال نماز است بکشم؟با این که پیامبر از کشتن نمازگزار نهی فرموده است. وقتی ابوبکر برگشت حضرت فرمود: ای ابابکر!چه کردی او را کشتی؟ عرض کرد یا رسول الله! وقتی رسیدم او مشغول نماز بود و به فرموده شما نمازگزار را نباید کشت. باز آن حضرت فرمودند: چه کسی او را می کشد؟ عمر برخاست و گفت : یا رسول الله!من. اجازه گرفت و رفت وقتی به آن مرد رسید او را در حال سجده دید. گفت: ابابکر از من بهتر است او این کار را نکرد عمر هم برگشت حضرت پرسید: ای عمر چه کردی؟ گفت: او را در حال سجده دیدم لذا از کشتن او صرف نظر کردم. حضرت برای بار سوم عرض کردند:چه کسی می تواند برود و آن شخص را بکشد؟ حضرت علی (ع) فرمود: یا رسول الله! من میروم و او را می کشم! پیامبر فرمود: حرکت کن و او را بکش. حضرت علی (ع) حرکت کرد وقتی درون مسجد رسید آن مرد بیرون رفته بود ناچار برگشت. پیامبر پرسید:یا علی(ع)چه کردی؟ آیا او را کشتی؟ علی(ع) فرمود یا رسول الله! او رفته بود. در این هنگام پیامبر (ع) فرمودند: اگر او امروز کشته می شد دو نفر از امت من هم اختلاف نمی کردند.

ارسال شده در : پنجشنبه هشتم تیر 1391 .:. با قلم : سید کیوان حسینی